تاريخ
پيش از اسلام
علاوه بر نام بيرجند كه ساختار آن برگرفته از زبان پهلوي بوده و به دوران پيش از اسلام باز ميگردد، بنا به روايتي، بيرجند، احتمالاً در اواخر حكومت ساسانيان و توسط زرتشتيان يزدي و كرماني به عنوان منزلگاهي در حاشيه كوير و در مسير عبور از كوير به سمت شمال خراسان بزرگ و ماوراءالنهر بنا شدهاست .
اشعار حكيم نزاري، وجود محلهاي به نام گبرآباد در بافت قديمي شهر، كاوشهاي به عمل آمده از قلاع دختر در "بند دره" و "قلعه دره"، و نيز كتيبه بهدست آمده از كال جنگال در روستاي رچ از توابع خوسف، "تخته سنگ لاخ مزار" واقع در روستاي كوچ، سنگ نگاره و كتيبههاي پهلوي اشكاني در دره "استاد تنگل"، حكايت از قدمت چند هزار ساله بيرجند دارد.
همچنين علاوه بر وجود گورستانهاي زرتشتيها در اغلب روستاها و نيز وجود آتشكدههاي سفلي و عليا . كه دال بر قدمت تاريخي اين منطقهاست، نام برخي از روستاهاي اطراف شهر بيرجند داراي ريشه پهلوي و اساطيري هستند، مانند: گيو، سهراب، ماژان، سلم آباد، درخش، خراشاد، رودك، دستجرد، چاج، چهكند، جمشيدآباد و
پس از اسلام
قديميترين اثر درون شهري بيرجند، مسجد جامع آن است كه در سال ۷۵۰ هجري قمري بنا شدهاست.
احتمالا ياقوت حموي اولين جغرافيداني است كه از «پيرجند» به عنوان يكي از شهرهاي منطقه قهستان ياد كردهاست. حمدالله مستوفي «بيرجند» را از شانزده ولايت قهستان و مركز ولايتي با توابعي چند دانسته كه در آن مقدار فراواني زعفران, انگور, ميوه و اندكي غله به دست ميآمدهاست
زين العابدين شيرواني, بيرجند را قصبهاي شهر مانند از توابع خراسان و دارالملك قهستان معرفي كرده و افزودهاست كه قريب به چهار هزار خانه دارد. آب بيرجند از كاريز تأمين ميشود و مردمش همگي شيعه اند. اعتمادالسلطنه نيز آن را از قراي قهستان دانستهاست. برخي بيرجند را به علت كوچكي آن «بركند» ثبت كردهاند بر به معناي «نصف» و كند به معناي «شهر» در مجموع به مفهوم قصبه
بيرجند در قديم چند بار به علت زلزله ويران شدهاست. در فرهنگ عامه بيرجند، داستانهاي بسياري درباره ويراني بيرجند در يك زلزله عظيم و سكونت دستهاي از كوليهاي چادرنشين در آن، نقل شدهاست. اين شهر از عهد صفويه كه خانواده اميريه در آنجا امارت يافتند رو به اعتبار گذاشتهاست